۱۳۸۷ مرداد ۳, پنجشنبه

سرمايه هاي انساني

امروز مي خواهم بپرسم ! آيا در سازمانهاي ما به منابع انساني ، به عنوان يك سرمايه نگاه مي كنند ؟ آيا مديران ما قدر اين سرمايه ها را مي دانند ؟ بين ديگاه مديران ما با مديران كشورها و سازمانهاي ديگر چقدر اختلاف است ؟
متاسفانه بايد بگويم كه در سازمانهاي ما خصوصا سازمانهاي دولتي سرمايه هاي فيزيكي و مادي بيشتر از سرمايه انساني براي مديران ارزش دارد. خيلي مديران با كوچكترين اعتراضات كاركنان، شديدا برخورد و به راحتي با استعفا آنها موافقت مي كنند. نقش مدير در حفظ و نگهداري اين نيروها بسيار مهم و حياتي است. ديدگاه و سخنان يك مدير مي تواند بازگوي ارزشي باشد كه براي نيروهاي خود قائل است . در كشورهاي جهان سوم اين نوع سخنان در قالب شعار و جملات زيبا باقي مانده و همين عامل باعث نارضايتي در كاركنان خواهد شد . مديران شركتهاي پيشرو و موفق در مورد كاركنان چگونه انديشه و عمل مي كنند.


از نظر چنين شركتهايي:
1- كاركنان سرمايه هاي عظيم شركت هستند كه رشد كسب و كار حول محور آنها دور مي زند.
ماتسوشيتا مديرعامل شركت ناسيونال مي گويد:« بزرگي هر شركت تنها به اندازه عظمت كساني است كه براي آن كار مي كنند. رشد كسب و كار بر محور كاركنان آن دور مي زند و كاميابي يا شكست آن به يافتن مردماني شايسته و مناسب بستگي دارد كه براي انجام دادن كارهاي آن پيدا مي شوند.»
2- كاركنان بايد طوري انتخاب شوند و پرورش يابند كه طبيعت پرسشگري داشته و خواهان يادگيري مداوم باشند.
مايكل دل، مدير عامل شركت«دل» مي گويد: « ما به دنبال افرادي هستيم كه طبيعت پرسشگري دانشجويان را دارند و همواره خواهان يادگيري تازه باشند.»
3- بايد از كاركنان بويژه كاركنان ماهر و فرهيخته حمايت كرد و نبايد در مورد آنها كاهش هزينه را برجسته ساخت.
لي كان هي، رهبر سامسونگ مي گويد: «مراقبت از كاركنان براي شركت ها بسيار مهم است. بيست تا سي سال طول مي كشد تا يك پرسنل ماهر تربيت شود. براي كاركنان باتجربه و ماهر نبايد هيچگونه صرفه جويي در تخصيص هزينه داشته باشيم و بايد از تلاشهاي آنان حمايت كنيم.»
4- لازم است براي كاركنان هدفها روشن گردند، برنامه كار براي آنها توضيح داده شود و ديدگاههاي تازه به آنها منتقل گردد.
جك ولش مديرعامل شركت جنرال الكتريك مي گويد:« آنچه مهم است، تعيين هدفهاست. در نبود هدفهاي روشن و دقيق، كارگران نمي دانند به كجا مي روند و از آنان چه خدمتي انتظار مي رود.»
لي آيا كوكا مديرعامل شركت هاي فورد و كرايسلر مي گويد:« به تجربه آموخته ام كه بهترين راه برانگيختن افراد اين است كه آنها را از برنامه كار آگاه سازيم تا آنها نيز خود را عضو گروه حس كنند.»


5- احساس مهم بودن و ارزش داشتن درميان كاركنان گسترش داده شود.
جك ولش معتقد است:« هر فردي مايل است كه در شركت به حساب آيد. به بازي گرفتن و توان افزايي، احساس مهم بودن را در كاركنان برانگيخته و افزايش مي دهد. كاركنان نيازمند به شناخته شدن و مهم بودن هستند.»
6- به كاركنان آزادي عمل و بيان افكار داده شود تا نظرات و ابتكارهاي خود را مطرح سازند.
جك ولش مي گويد:«چنانچه نيروي كار از آزادي و پشتيباني لازم برخوردار باشد، به آساني مي تواند بهره وري و نوآوري را به پاي رقيبان جهاني برساند و پيروزي را از آن خود سازد.» او مي افزايد:« فضايي بيا فرينيد كه در آن كاركنان با احساس راحتي سخن بگويند. افراد كننده كار در زمينه چگونگي بهتر انجام دادن كارها انديشه هاي برجسته اي دارند.
ماتسوشيتا مي گويد:« بسيار مهم است كه اطمينان يابيم فضاي محل كار چنان است كه در آن كارگران به آساني عقايد و نظرهاي خود را بيان مي كنند و سرپرستان به سخنان آنان گوش فرا مي دهند و فعالانه آن انديشه ها را بكار مي گيرند. اين راهي براي پروردن خرد گروهي است.»
7- تفويض اختيار و امكان تصميم گيري دركليه رده هاي سازماني بايد گسترش داده شود.
ماتسوشيتا مي گويد:« اگر تصميم گيري به مديران در هر رده سازماني واگذار شود، از رئيسان بخش به رئيسان قسمت به كاركنان سرپرستي و از سرپرستان به كارگران عملياتي، فراگرد تصميم گيري به نرمي در سراسر شركت به كار خواهد افتاد و پاسخ دادن سريع را به هر موقعيتي كه پديد آيد، آسانتر خواهد كرد.»
8- سود شركت بايد طوري ميان كاركنان تقسيم شود كه آنها خود را در درآمدهاي شركت سهيم احساس كنند.
لي آيا كوكا مي گويد:« هرگاه سودي درميان است بايد در مورد تقسيم آن با كاركنان، بحث كنيم. اگر بهره وري توليد افزايش يافته است، سخن از افزايش دستمزدها برانيم. من اعتقاد دارم كه درآمد بايد با كاركنان تقسيم شود.»


9- مديران عالي بايد به ميان كاركنان شركت بروند و از نزديك با آنها گفتگو نمايند.
مايكل دل مي گويد:« بعضي از روزها به اداره مركزي شركت مي روم. روزهايي را به ديدار از ديگر تاسيسات مي گذرانم، بي خبر به كارخانه هايمان سر مي زنم تا با كاركنان رده عملياتي گفتگو كنم و مي بينم كه براستي در آنجا چه مي گذرد. ماهي دو تا سه بار به ناهارخوري همگاني شركت مي روم. اين راه بسيار پرارزشي براي آموختن و آگاهي از آنچه روزمره در سازمان رخ مي دهد مي باشد. در همين گونه ديدارها مي توان بسياري از مشكلات را حل نمود و به انديشه هاي تازه دست يافت.»
10- مديران عالي مي توانند از طريق سيستم هاي الكترونيكي و كامپيوتري با كاركنان ارتباط برقرار سازند.
لويي گشنر مديرعامل آي بي ام مي گويد:« من صدها يادداشت براي كاركنان آي بي ام فرستاده ام .»
مديرعامل شركت فورد هم مي گويد: «هر جمعه بعدازظهر جهت صدهزار تن از كاركنان Emailهايي ارسال مي كنم. اينها راهي است كه گفتگو در سراسر شركت را در همه سطوح تشويق مي كند.»

۲ نظر:

semirome گفت...

درود دوست عزیز
برای کاری به کمک فوری شما احتیاج دارم می توانید راهنمای من باشید به شماره 09139221227 با پیام کوتاه و یا زنگ زدن اطلاع دهید.در مورد این کار به یک مدیر با اطلاعات مدیریت به مشورت احتیاج دارم.لطف کنید حتما حتما اطلاع دهید اگر به ایران علاقه دارید.کمک شما و راهنمایی تان حیاتی است برای من و شاید ایران.ممنون خواهم شد.

HR گفت...

نيما جان ما در خدمت هستيم . اگر كمكي از دست ما بر بياد.