۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

اعتماد سازي


يكي از بحثهاي روز دنيا در زمينه هاي مختلف كاري ، بحث « اعتماد سازي » است . بسیاری از کارشناسان براین باورند که تقویت روحیه اعتماد در میان کارمندان یکی از مهمترین عوامل ایجاد یکپارچگی، پویایی و تحرک در محیط کار به شمار می آید كه متاسفانه در سازمانهاي ما بسيار جو بي اعتمادي حاكم و به همين خاطر از تحرك و پويايي خبري نيست. اعتماد در سازمان و در وجود كاركنان به مرور شكل مي گيرد و جز با ارزشترين سرمايه هاي هر سازمان بشمارمي رود و با كوچكترين تلنگري از بين خواهد رفت . در اينجا به پنج روش اعتماد سازي در بين كاركنان سازمان اشاره مي شود .


  1. پایبندی به صداقت: صداقت پایه و اساس اعتمادسازی در هر سازمان است. از همین رو، صداقت باید از رده بالای هر سازمان شروع و تا رده های پایین ادامه یابد مطرح نمودن حقایق و پایبندی به قرارها پدیده ایست که در چارچوب منافع مشروع و قانونی هــر ســازمان تعریف می شود.
  2. مبادله دیدگاهها و ارزشها در سازمان : مبادله دیدگاههای سازمانی، مدیریت را قادر می سازد تا اهداف سازمان را بهتر تعیین نماید و با اتخاذ تاکتیک های مناسب بتواند امکانات نیل به اهداف را فراهم کند.
  3. رعایت عدالت در بین کارکنان : وقتی کلیه کارکنان اعم از کارمندان جدیدالاستخدام، موقت و پاره وقت احساس کنند به عنوان عضوی از گروههای کاری برای سازمان اهمیت دارند در آن حالت روحیه اعتماد در بین آنان به وجود می آید. اعتمادسازی در سازمان با گوشه گیری مدیریت و دوری از کارکنان به دست نمی آید، بلکه ازطریق تماس و ملاقات مدیریت با آنها شکل می گیرد.
  4. اولویت اهداف مشترک بر اهداف فردی: وقتی کارکنان یک سازمان احساس کنند از طریق فعالیت گروهی و همکاری با یکدیگر می توانند به دیدگاه مشترک برسند از این طریق در آنها اعتماد پدید می آید.
  5. منافع کل سازمان را بر منافع فردی ترجیح دادن: اگر از این شیوه تفکر در سازمان نیز پیروی کنیم و مصالح فردی را در رویاروئی با مسائل عمومی سازمان نادیده بگیریم، بی تردید به عنوان شخصی که منافع کل سازمان را بر مصلحت شخصی ترجیح می دهد، شناخته شده و مورد احترام اطرافیان قرار گرفته و در غایت بستری مناسب برای اعتمادسازی بیشتر در سازمان فراهم می شود.

متاسفانه در سازمانهاي ما به سختي مي توان به افراد اعتماد كرد و روي قول و صداقتشان حساب باز كرد . يكسان نبودن ادعا و عمل و همچنين توهم خود برتر بيني ، جلوگیری از تبادل اطلاعات ، حقایق را وارونه جلوه دادن از عوامل بسياري مهم ديگريست به سرعت به جو بي اعتمادي در سازمان دامن خواهد زد .

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

مديريت رفتارهاي فيزيولوژيك انسان

اين مقاله توسطه يكي از دوستانم براي من ارسال گرديد ، ولي متاسفانه اسم نويسنده مقاله مشخص نبود . چون موضوع مقاله براي خودم خيلي جالب بود لازم دانستم كه در اختيار دوستان ديگر هم قرار بگيرد و من هم به نوبه خودم از ايشان تشكر مي كنم.
اشاره
بيوريتم يكي از تازه ترين موضوعها در حيطه شناسايي ارگونومي ذهن است كه باشناخت جنبه هاي فكري ، جسمي و روحي شخص مي تواند در تقليل حوادث ناشي ازكار و اشتباهات بدون دليل ظاهري بسيار موثر باشد. نمونه هاي عملي - كه در اين مقاله به آنها نيز اشاره شده است - نشان دهنده آن است كه با شناختن رفتارهاي فيزيولوژيك انسان ، مي توان آنها را به نحوي "برنامه ريزي " كرد كه باحداقل هزينه ، حداكثر سود به دست آيد. اين مقاله به طور بسيار فشرده به شناساندن بيوريتم و اهميت آن و سابقه كارهاي انجام شده در اين مورد در ايران و جهان پرداخته و مواد قابليت و كاركرد بيوريتم راتوضيح مي دهد.

مقدمه

يكي از مهمترين ويژگيهاي ادارات و سازمانها، بخصوص دوائر دولتي ، توجه وعنايت خاص به حضور و غياب و بهره وري كار افراد است . از مهمترين ملاكهاي "انجام كار" در ادارات و سازمانها نيز، "حضور فيزيكي " كارمندان است بدين معنا كه حضورفيزيكي افراد با زمان انجام كار مفيد آنان معادل فرض مي شود. در اين ميان يكي ازمهمترين ويژگيهاي مربوط به نيروي انساني ، گاه ناديده گرفته مي شود: "آنها انسانند!"; اين بدان معناست كه نمي توان از آنها انتظار داشت هميشه حداكثر دقت و سرعت كار خود راانجام بدهند، هميشه بشاش و خوش برخورد باشند و يا اينكه هميشه دستورات مقامات مافوق را اجرا كنند.
يكي از مهمترين ويژگيهاي عصر ما، ورود علم و روشهاي علمي به حوزه فعاليتهاي روزمره است : از يخچال و اجاق گاز مورداستفاده كدبانوي خانواده گرفته تا رايانه هاي شخصي مورداستفاده كنندگان و از خودرو مورداستفاده همگان گرفته تا پيچيده ترين دستگاهها و ابزارآلات صنعتي و پزشكي همگي به نوعي و به شكلي برگرفته شده ودقيق ترين و ظريف ترين راهبردهاي فكري عالمان و دانشمنداني هستند كه تمدن امروزين ما وامدار ايشان است . از عمر كشف روند قابل پيش بيني رفتارهاي بشري نيز به زحمت نيم قرن مي گذرد: دانشمندان علوم رفتاري اينك مي توانند دليل منطقي بسياري ازرفتارهايي كه تا پيش از اين گنگ و يا "بيش ازحد پيچيده " به شمار مي آمد را همراه بامستندات علمي و تجربي به خوبي بيان كنند. در ذيل دو نمونه عملي اينگونه مسائل اشاره مي شود.
1 - اكثر كساني كه به سبب كار و زندگي مجبور به تحمل پروازهاي طولاني شده اند،خستگي ، بي خوابي و منگي دوسه روز اول ورود خود را از ياد نبرده اند. اين نوع خستگي ، خستگي پرواز "JET LAG" مشهور است و بر اين واقعيت استوار مي باشد كه وقتي انسان از شرق به غرب مي رود كمتر دچار ناراحتي مي شود تا غرب به شرق ، وقتي به سمت غرب مي رويم و خورشيد را دنبال مي كنيم ، روز موقتا طولاني تر مي شود.
از آنجا كه چرخه طبيعي زمان براي ساعت بيولوژيكي بيشتر افراد 25 ساعت است ،طولاني ترشدن روز، تحمل پذيرتر است تا كوتاه شدن آن "حركت از شرق به غرب ". به اين ترتيب طريق ايده آل سفرهاي طولاني آن است كه انسان همواره از شرق به غرب مسافرت نمايد منتها به طريقي كه هر روز يك نصف النهار را بپيمايد يعني هر روز سفر دقيقامساوي با چرخه طبيعي 25ساعته بشود. درعمل با تزريق هورمونهاي خاصي ، مي توان ازخستگي پرواز تاحد زيادي خلاصي يافت .
2 - ازطرف مديركارخانه اي كه 130 كارگر نوبت كار داشت ، محققي براي بررسي مسائل اين كارگران كه اغلب از بي خوابي و ناراحتي هاي جسمي شكايت داشتند دعوت شد.كارگران بر پايه برنامه هفتگي كار مي كردند: يك هفته در نوبت روز، يك هفته در نوبت شب و يك هفته در نوبت عصر. اين چرخش نوبتي كار چنان است كه انگار كارگران يك هفته در نيويورك ، هفته ديگر در پاريس و بعد در توكيو مشغول به كار هستند "به عبارت ديگر مثل اينكه مرتب درحال پرواز از غرب به شرق هستند كه اين به منزله بدترين حالات براي آهنگ بيولوژيك بدن مي باشد". محقق مذكور پيشنهاد كرد كه اولا نوبت كاري كارگران با استفاده از رجحان طبيعي بدن ، به جلو تنظيم شود و ثانيا هر نوبت سه هفته طول بكشد، چون اشخاص بيش از يك هفته براي خوگرفتن به يك وقت جغرافيايي جديد احتياج دارند. با اين برنامه ريزي جديد، نه تنها سلامت جسمي كارگران به مراتب بهتر شد بلكه كارايي آنان تا 22 درصد افزايش يافت .

سيكلهاي منظم حيات : بيوريتم
مدتي است كه در كشور ما مقالاتي در رابطه با توضيح مبحث بيوريتم ارائه مي شودكه چند نمونه از آنها در مرجع "2" ملاحظه مي شوند. اين حادثه مباركي براي انديشمندان ما مي باشد كه همواره خواستار آشنايي با نظريات نوين در حوزه مهندسي و مديريت باشند اما با اين حال ، متاسفانه ، هنوز هم اصول بيوريتم به آن اندازه كه بايد و شايدشناخته نشده است ، لذا، بي مناسبت نخواهدبود اگر بحث خود را با تعريف بيوريتم وويژگي هاي آن آغاز كنيم .
معناي اصطلاحي بيوريتم ، "ريتم حيات " است ، براساس اصول بيوريتم ، زندگي هرانسان از لحظه تولد تا لحظه مرگ مرتبا در سه سيكل خاص كه مانند منحني هاي سينوسي داراي فازهاي مثبت و منفي هستند، مي گذرد. هر انسان ، داراي سه سيكل 23دوره فعاليت هاي جسمي ، 28 دوره احساسي و 33 دوره فكري است كه به نظر مي رسدنصف دوره زماني هركدام از اين سيكلها "مثبت " و نيم ديگر آن "منفي " باشند. به عبارت ديگر، در هر 11/5 روز اول ، فعاليت جسمي همراه با تحرك ، انرژي ، قدرت جسماني بالا،كار مفيد عاري از اشتباه و توام با تحمل و پايداري است ; در 11/5 روز بعد، ضعف ،خستگي ، انرژي ذخيره اي كمتر و كاهش توانايي مشاهده مي شود. در 14 روز اول دوره احساسي ، خوش رويي ، خوش بيني ، علاقه مندي به كار و زندگي ، علاقه مندي به مشاركت فعال در امور تشريك مساعي دوره مثبت سيكل و 14 روز دوم كه همراه با بداخلاقي ،زودرنجي و تندمزاجي ، بدبيني و تحريك پذيري است . به همين ترتيب ازنظر فكري ،بعداز 16/5 روز نخست قدرت هوش و درك و فهم مطالب ، روحيه تحليلي بالا وخلاقيت جاي خود را به 16/5 روز دوم مي دهد كه مشخصات آن فراموشكاري ، تنبلي فكري ، مشكل بودن تمركز ذهن و تصميم گيري است .

واقعيتهاي جالبي در رابطه با بيوريتم كشف شده اند ازجمله :
1 - درهنگام تولد، هر سه دوره از صفر شروع شده و بالا مي روند تا به اوج خود برسند،سپس پايين آمده تا به نيمه خود "روز چهاردهم يا روز شانزدهم يا يازده ونيم روز" برسند،در اين حالت سيكل مزبور وارد قسمت منفي خود شده است . سپس سيكل حركت مي كندتا به انتهاي خود برسد. اين سيكلها حول محور زمان يا سطح بحراني نوسان دارد وفازهاي مثبت و منفي را به وجود مي آورند:
سيكل "1": بالابودن قدرت جسماني ، تحرك ، انرژي ،...
سيكل "2": خوش رويي ، خوش بيني ، علاقه مندي به مشاركت ،...
سيكل "3": روحيه تحليلي بالا، حافظه خوب ، ادراك بالا،...
سيكل "1": ضعف و خستگي جسمي ، كاهش توانايي ها،...
سيكل "2" بداخلاقي ، زودرنجي ، تندمزاجي ، بدبيني ،...
سيكل "3": فراموشكاري ، تنبلي فكري ، مشكل بودن تمركز فكر، تصميم گيري و...
2 - اين سه دوره "سيكل " دائما درحال تكرار مي باشند و يكديگر را در بسياري نقاط قطع مي كنند.
3 - منحني هاي بيوريتم همه باهم از صفر "لحظه تولد" شروع و هريك با تناوبي مشخص يافته و پس از21252 روز يعني در حدود59 سالگي ، اين سه نقطه در نقطه صفر يكديگر را قطع مي كنند. البته چون مدت زمان يكي از اين دوره ها عددي زوج مي باشد "دوره احساسي - روحي "، هر سه منحني يك بار نيز در اوايل سي سالگي "بعداز 10626 روز" با يكديگر در نقطه صفر برخورد مي كنند.
4 - هنگامي كه فاز هر سيكل عوض مي شود، يعني دوره مزبور خط زمان را قطع مي كند،آن روز را "روز بحراني " مربوط به آن دوره مي نامند. به عبارت ديگر، هنگامي كه از سيكل مثبت يك دوره به سيكل منفي آن گذر مي كنيم و خط زمان قطع مي شود، آن روز خاص را"روز بحراني " مي نامند. روز بحراني ، بخصوص درمورد سيكل جسمي ، اهميت خاصي دارد; روزهاي بحراني سيكل هاي احساسي و فكري ، به تنهايي ، فاقد اهميت مي باشند اماهنگامي كه دو سيكل در يك روز خط زمان را قطع مي كند آن روز، روز بحراني مربوط به سيكل است در رابطه با اهميت روزهاي بحراني و تفسير آنها، اختلاف نظر وجود دارد واينكه آيا روزهاي بحراني از اهميت برخوردارند يا سيكلهاي منفي ، هنوز هم به يك نتيجه گيري قطعي دست نيافته ايم . با اين حال به نظر مي آيد كه در روزهاي بحراني جسمي ، احتمال وقوع حوادثي نظير تصادفات ، ناراحتي هاي بدني و سرماخوردگي بالااست درحالي كه در روزهاي بحراني فكري ، به طورمثال ، احتمال وقوع اشتباهات قضاوتي بالاتر خواهدبود.
5 - هنگامي كه دو سيكل در يك روز، خط زمان را قطع مي كنند، بخصوص اگر يكي ازاين دو سيكل ، سيكل جسمي باشد، آن روز "بحراني تر" است و اگر هر سه سيكل همزمان و در يك روز، خ8ز بحراني مصدومين مربوطه مصادف بوده است . باتوجه به اين تحقيقات تصميم گري باشد.
6 - در روزهاي بحراني "كه به طور متوسط %20 روزها را تشكيل مي دهند" ريتم هاي تحت نفوذ يكديگر قرارگرفته و گاه حذف مي شوند.
7 - هر پنج روز يك بار، يك روز بحراني - به طور متوسط - حادث مي شود. به طورمتوسط در طي يك سال ، سه بحران دوگانه وجود دارد كه در سال سي ام يك بحران سه گانه "برخورد هر سه سيكل با خط زمان به طور همزمان " به جاي سه بحران دوگانه "برخورد و سيكل به طور همزمان با خط زمان " خواهيم داشت . به طور متوسط هر دو ماه يكبار، يك دوره سه گانه مثبت و هر دو ماه يك دوره سه گانه منفي خواهيم داشت .

چگونه از بيوريتم در محيطهاي كاري استفاده كنيم ؟
مي توان موارد ذيل را به عنوان مثالهايي از كاربردهاي عملي بيوريتم ها ذكر كرد:
1 - جلوگيري از سوانح كار:
بررسي نشان داده كه 70 درصد سوانح كارخانه هاي شيميايي و مواد پاك كننده در دهه 80 ميلادي در ايالات متحده ، زماني رخ داده كه ريتم هاي عوامل انساني ، در نقطه بحراني بوده اند. بيشتر حوادث زماني رخ مي دهند كه يك بحران دوگانه وجود داشته باشد. سازمان اداري بندر ادسا "در شوروي سابق " و نيز بعضي موسسات واتحاديه هاي كارگري به بررسي اتفاقات و سوانحي كه در حين كار انجام مي گرفت و عامل انساني در آن نقش بارزي داشت پرداختند و به كمك پژوهشگران و متخصصان به بررسي پيشامدهاي ناگوار در يك دوره دوساله پرداختند و نهايتا معلوم شد كه 56 درصد سوانح مورد رسيدگي با روز بحراني مصدومين مربوطه مصادف بوده است . باتوجه به اين تحقيقات تصميم گرفته شد تا اولا كارگران را در اين قبيل روزها از كار معاف نمايند و ثانيا،درمورد انجام كارهاي خطرناك - كه مستلزم دقت بيشتري است - كارمنداني انتخاب شوند كه بهترين مراحل دوران سه گانه ريتم كار و زندگي خود را طي مي كنند. با اجراي اين طرح ، اتفاقات ناگوار نيز به طرز چشمگيري كاهش يافتند.

2 - مسابقات ورزشي ، امتحانات و امور مربوط به عقد قراردادها:
باتوجه به آنچه گفته شداگر يك ورزشكار يا مدير از روزهاي بحراني خودآگاه باشد، مي تواند برنامه تمرينات و ياكارهاي خود را به نحوي تنظيم كند كه ضريب خطا به حداقل رسانده شود: مديران مي توانند در اين قبيل روزها با امور مهمي مانند امضاء قراردادهاي مهم به نحو آگاهانه تري روبرو شوند و سعي كنند، احتمال بروز حوادث ناگوار را تقليل دهند.

3 - بهره وري در محيطهاي كاري و توليدي :
اگر بيوريتم هاي اشخاص را بدانيم ، مي توانيم بخصوص براي گزينش بهتر افراد براي نوبت هاي كاري به طرز علمي تر و مطمئن تري اقدام كرد. مثالي از يك مورد برنامه ريزي نوبت كاري با چرخش سريع روبه جلو كه با بافت اجتماعي ما بيشتر تناسب دارد "برعكس الگوي آمريكايي كه چرخش آهسته با حلول يك هفته براي هر نوبت " در منبع "3" ارائه و بحث گرديده است . فلسفه اصلي الگوي مناسب كاري ، آن است كه نوسان سازهاي متعدد بدن انسان - كه ساعت دروني ما راتشكيل مي دهند - تاحدامكان انطباق خود را با شرايط حفظ نمايند. در كنار آن مي توان بااستفاده از جدول بيوريتمي كارمندان ، برنامه كاري به نحوي تنظيم گردد كه در روزهاي بحراني خطرناك به ايشان مرخصي اجباري داده شود و به جايشان از كساني كه در آن روزها سيكل مثبت دارند استفاده نمائيم : به اين ترتيب يكي از مهمترين وظايف اموراداري ، تهيه سيكل هاي بيوريتمي كاركنان و ارجاع مسئوليتها بر آن اساس به اشخاص خواهدبود.


در ايران ، تا آنجا كه نويسنده مطلع است ، تا به حال تحقيقي جامع و كاربردي دررابطه با بيوريتم ها و ساعتهاي دروني بدن به منظور افزايش بهره وري كاري - توليدي انجام نشده است . يكي از مهمترين مشكلات و موانع موجود بر سر راه انجام چنين پروژه اي علاوه بر مسائل فرهنگي و مالي ، عدم وجود تعداد كافي متخصصان در اين رشته مي باشد; بايد به ياد داشت كه متخصصان درپي نياز اجتماع ، تربيت شده و پرورش مي يابند. اگر جامعه صنعتي ما براي بهره وري بيشتر احساس نياز واقعي نمايد، تمامي روشهايي كه توسط آنها مي توان به پيشرفت مفهوم بهره وري كمك نمود، موردعنايت قرارگرفته و نيازهاي انساني ، علمي ، فرهنگي و مالي آنها به راحتي حل مي شوند اما چه مي توان گفت وقتي متوسط ساعت مفيد كاري در ايران 10 ساعت ، در ايالات متحده37/3 ساعت و در ژاپن 36/3 ساعت در هفته است به طوري كه ميانگين "بهره وري " هرفرد شاغل ايراني حدود يك هشتم افراد شاغل آمريكايي ، ژاپني و يا فرانسوي است .

به نظر مي رسد لازم است مديران بخصوص در بخش توليد، با ايده هاي نوين علمي در رابطه با افزايش بهره وري بيشتر آشنا گردند و سازمانها و نهادهاي مسئول ، با اختصاص بودجه هاي تحقيقاتي لازم ، هرچه سريعتر برنامه ريزي لازم براي پياده كردن اصول تحقيقات مربوط به بيوريتمولوژي در محيطهاي توليدي را شروع كنند زيرا، فردا خيلي ديرخواهدبود...

۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

سازمانهاي يادگيرنده


مشغول مطالعه ي كتاب رقص تغيير بودم و در ذهنم ويژگيهاي تغيير در سازمانهاي يادگيرنده را مرور مي كردم . با خودم فكر كردم واقعا سازمانهاي ما كدام يك از هشت ويژگي سازمانهاي يادگيرنده را دارد . من هرچه تجزيه و تحليل كردم به نتيجه خاصي نرسيدم . سازمان يادگيرنده همچون هر سازمان ديگري از ويژگيهايي برخوردار است که توجه به آنها خالي از لطف نيست:

1- سازمان يادگيرنده درد و عشق آموختن دارد.

2- سازمان يادگيرنده با مشکلات مأنوس و خوگير نمي شود.

3- سازمان يادگيرنده از الگوي ذهني پوينده‌اي برخوردار است يعني الگوي ذهني خود را نسبت به مسائل شناسايي مي كند و آنها را دائما مورد ارزيابي و سنجش قرار مي دهد.

4- سازمان يادگيرنده کارکناني يادگيرنده و خلاق دارد.

5- سازمان يادگيرنده از تجربه هاي خود پند مي گيرد اما صرفا بر تجربيات متکي نيست. تاکيد بيش از حد بر تجربه هاي گذشته از سر ساده انديشي و زودباوري نتيجه مطلوب و بهينه را از سازمان دور مي کند.

6- سازمان يادگيرنده علت مشکلات را در خود جستجو مي کند. به عبارت ديگر، سازمان يادگيرنده مي بايست کمبودها را شناسايي کند و براي رفع و جبران آنها تجهيز شود.

7- سازمان يادگيرنده يادگيري گروهي را تسهيل و ترغيب مي کند.

8- سازمان يادگيرنده تلفيق کننده اهداف فردي و اهداف سازماني است. سازمان يادگيرنده تحقق نمي يابد مگرآنکه اهداف انسانهاي خلاق و دانش آفرين با اهداف سازمان يکي شود ودراين يک سويي و هم راستايي، رشد و يادگيري پديدارشود. سازمان يادگيرنده باتلاشهاي مديريت ارتقا مي‌يابد، اما بدون همکاري و همراهي اعضاي شايسته، هيچگاه امکان وجودي پيدا نمي کند.

۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

بهره وري




مدتي است كه درگيري پروژه اي تحت عنوان به « بهره وري نيروي انساني » هستم. مطالب زيادي در اين مورد ترجمه و گردآوري كردم. مطالب مذكور با توجه به وضعيت و شرايط موجود در جامعه هيچ سنخيتي ندارد و من هم از گذاشتن مطالب در وبلاگ منصرف شدم . با خودم فكر مي كردم كه اگر در اين چهار سال آينده ميزان بهره وري افراد در سازمانها به همين منوال باشد واقعا چه بلايي بر سر سازمانها و شركتهاي ما خواهد آمد . به هر وبلاگي سر مي زنيد با توجه به مطالب موجود و نوشته ها، پي به حال و هواي دروني فرد خواهيد برد. يكي از واژه هاي كه جديدا و خيلي زياد بين دوستان به كار برده مي شود، واژه اي است تحت عنوان « در حد تيم ملي يا در حد المپيك » كه نشان دهند بيش از حد بودن چيزي مي باشد . خلاصه ، با اين توضيح خواستم بگم كه بهره وري اين سازمانهاي كه من مي بينم در حد زمينهاي خاكي شهرستان هم نيست و نخواهد بود.

۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

كوچك كردن دولت : (بحثي در مورد تعديل نيروي انساني)


به دنبال مطالبي در حوزه منابع انساني جهت انجام پروژه اي ، چند روزيست كه سرگردانم و طبق معمول مشغول شخم زدن، سايتهاي و وبلاگها هستم و به صورت اتفاقي به سايت يكي از استادان دوران كارشناسي ارشد( دكتر دانش فر) برخورد كردم كه مطالب كلاسي دانشجويان را به صورت خلاصه در وبلاگش قرار داده بود . با ديدن مطالب دوران گذشته برايم زنده شد و باعث گرديد با چند نفر از همكلاسيهايم كه چند ساليست از هم خبر نداريم تماس بگيرم و حال دوستان عزيزم را جويا شوم . هرچند مطالب زير كاري از دوران دانشجويست ولي خواندن آن خالي از لطف نيست .



كوچك كردن دولت :
(بحثي در مورد تعديل نيروي انساني)


ارائه دهنده : بهمن سعيد پور

بيان مساله:
عمليات كوچك كردن بخش عمومي به طور فزآينده سهم عمده اي از تحولات كشورها يا در حال توسعه را خود اختصاص مي دهد. در ميان ميراث هاي ناميمون توسعه تحت رهبري دولت ، بورو كراسي متورم و سازمان هاي دولتي مملو از كارمند ، مشكلات خاصي را ايجاد كرده اند . كاهش نيروي كارگر – به ويژه در كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران بسيار دشوار است. مستلزم آن است كه ميليون ها كارگر ، بخش دولتي را ترك كنند.

علل مساله:
- تمايل به استخدام مادام العمر
- هزينه سنگين خريد كاركنان دولت
- عدم وجود اعمال مديريت استراتژيك منابع انساني در دولت
- عدم وجود زير ساختارهاي اداري و لازم
- موانع فرهنگي

پيامدهاي بزرگ بودن دولت :
- هزينه سنگين سازمانهاي دولتي
- عدم استرسي به نيروهاي شايسته و متخصص بعلت پر بودن پيشنهادها و جايگاه هاي اداري
- گسترش بورو كراسي عواقب منفي آن
- عدم ارتباط صحيح و سريع مردم با مسئولين
- پايين بودن كارايي و بهره وري بخش دولتي
- منفعل بودن بخش خصوصي و تعاوني
- پايين بودن مشاركت

پيشنهادات:

1- كوچك سازي نبايستي مقدم بر خصوص سازي باشدو اقتصادي قابل توجيه و توصيه است.
2- فعاليت هايي كه بايد قطع شوند و كاركناني كه بايد خدمتشان خاتمه داده شود مي بايستي قبلا از پيشنهاد و باز خريد شناسايي شود.
3- ساز و كار مورد استفاده برشناسايي كاركنان مازاد، بايد با هر يك از موارد تطبيق داد شود.
4- از پرداخت هاي اضافي باز خريد و خسارت به كاركنان بايد اجتناب شود.


۱۳۸۸ فروردین ۲۲, شنبه

تغيير رنگ



وقتي كه از پله ها بالا مي روم به ديگران خوبي مي كنم چرا كه در موقع سقوط با همين مردم روبرو مي شوم .


چند روزيست كه اتفاقات بسيار عجيب و غريبي در سازمانها در حال وقوع است، جايگاه و پست سازماني و تنه خيلي ها به لرزه درآمده . بسياري از افراد كه به مديران ارشد سازماني وابسته بودند رنگ عوض كرده اند و موضع و رفتارهايشان بسيار تغيير كرده و ي جورهاي همه با هم مهربان شده اند . مديراني كه يك هفته بايد توصف بودي تا زيارتشان كني حالا مرتب به اتاق كارشناسان سر مي زنند و در بعضي از موارد حق را به كارمندان سازمان مي دهند . افرادي كه در حوزه هاي تخصصي خود مشغول فعاليت هستند و تضمين كننده جايگاه آنها رفتار و كردارشان بوده از تغيير و تحولات باكي ندارند و در بعضي از موارد بسيار خوشحال هستند . روز مرگ مدير روزيست كه زير دستانش از رفتنش خوشحال باشند . اميدوارم كه هيچ مديري به چنين مرگي مبتلا نشود .

۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه

ارتباطات غير رسمي

سال 85 مشغول نوشتن پايان نامه كارشناسي ارشد بودم و همزمان در شركتي به صورت پاره وقت كار مي كردم . در فصل سوم پايان نامه نيازمند آمار تعداد مديران سازمان بودم . با روي گشاد و فراغ بال راهي منابع انساني شدم و پس از جستجوي زيادي مسئول قسمت آمار را پيدا كردم . در راه داشتم به اين فكر مي كردم كه بنده چون دانشجوي كارشناسي ارشد هستم و مي خواهم در شركت كار پژوهشي آنجام دهم تمام همكاران آن واحد با من همكاري لازم را خواهند كرد. بسيار مودبانه در زدم و وارد اتاق آمار شدم.
- سلام عرض كرديم
- سلام ( چون سرو وضم خيلي مرتب بود بنده خدا ترسيد ! نكنه كاري باشه )
- بنده فلاني ... دانشجوي كارشناسي ارشد هستم و موضوع پايان نامه ام ..... است . نيازمند آمار تعداد مديران شاغل در شركت هستم .
- آقاي محترم موضوع به من هيچ ارتباطي ندارد و آماري كه شما مي خواهيد كاملا محرمانه است برو از طريق اتوماسيون به آقاي فلاني نامه بزن ! ايشان اگر اجازه بدهند من اقدام مي كنم. ( فهميد كه كاري نيستم )
- اتوماسيون چيه ؟ من كه دسترسي ندارم ! من دانشجو هستم و كسي را نمي شناسم ؟
- نه اين اطلاعات محرمانه است و به هر كسي نمي دهند .
- بيا و لطف كن كارم بسيار خوب داره پيش ميره
- آقاي محترم من مامورم و معذور
- آقاي مهندس اين اطلاعاتي كه شما مي فرمائيد محرمانه است اطلاعاتي بسيار ساده است كه حوزه منابع انساني، جهت شفاف سازي در اختيار همه قرار مي دهد . تازه من دارم كار علمي انجام مي دهم و اين به نفع سازمان است .
- به نفع و ضرر سازمان به من ربطي ندارد ! هميني كه گفتم .

سريع از اتاق بيرون آمدم و جلو در اتاق رئيس به مدت نيم ساعت كمين كردم كه شايد اين رئيس محترم جاي بخواهد بره و بنده درحين راه رفتن بتوانم نيازهايم را به اين رئيس محترم بگم . بعد ازمدتي، انتظار سر آمد و رئيس از اتاق شان خارج شد.

- سلام جناب مهندس
- بنده فلاني هستم و مشغول نوشتن پايان نامه در مورد منابع انساني با عنوان ..... و حالا نيازمند آمار تعداد مديران شركت هستم فقط تعداد افراد به صورت عدد ؟
- آقاي محترم مي دانيد چي مي گويد!
- اين اطلاعات كاملا محرمانه است به هيچ كسي نمي دهيم !
- خواهش مي كنم آقاي مهندس بنده اگر اين اطلاعات نباشد تمام تلاشم هدر خواهد رفت.
- نه آقاي محترم اصلا امكانش نيست !

با كمال نااميدي برگشتم و با خودم فكر كردم ارتباط بين صنعت و دانشگاه يعني چه ؟ آيا اين واژه به گوش اين مسئول محترم خورده يا نه؟ حدود 2 ماه به خاطر چهار عدد بنده سرگردان بودم . تا بالاخره روزي با يكي ازدوستانم در مورد پايان نامه صحبت مي كردم و مشكلم در مورد عدد و ارقام و واحد امار به ايشان گفتم !
- گفت مشكل شما همينه! من فلاني را مي شناسم . ميخواهيد باهاش تماس بگيرم و به تفكيك رده شغلي ... آمار را از ايشان بگيرم .
- گفتم بابا چه لطفي از اين بزرگتر . البنه فلاني! اين اطلاعات محرمانه است .
- بابا جان اين اطلاعات و آمار و ارقام را هر ماه در مجلات چاپ مي كنند تو چي مي گويد.

ايشان گوشي را برداشت و تماس گرفت .

- سلام
- عليك السلام و رحمه الله
- چه خبر !
- سلامتي
- آقا من آمار تعداد نفرات را به ترتيب.... مي خوام!
- چشم ! فايلش را مي خواهيد يا پرينت بدم
- فرقي نمي كنه
بنده به خاطر نداشتن ارتباط غير رسمي در سازمان 2 ماه علاف و سرگردان بودم . مسئول منابع انساني كه تا به حال به خودش زحمت نداده ، مقاله اي در مورد منابع انساني بخواند بهتر از اين هم نمي تواند پاسخگوي مشتريان سازماني باشد . اين خاطره را به اين دليل نوشتم ، امروز با دانشجوي بخت برگشتي كه در سازمان كسي را نمي شناخت و در به در دنبال كسي مي گشت كه كمكش كند، برايم ياد آوري شد.

۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

طرح جديد ارزش آفريني در حوزه منابع انساني

از آنجا كه هر گونه فعاليت كسب و كار بايد قابل تبديل به يك پيشنهاد ارزش براي كسب و كار باشد ، حرفه اي هاي منابع انساني نيز بايد يك پيشنهاد ارزش منابع انساني به منظور همسو كردن رويه هاي منابع انساني با واقعيت هاي كسب و كار از جمله خدمت به مشتريان ، ارائه به موقع نتايج ، سود آوري و جلب رضايت سرمايه گذاران ارائه دهند.
حرفه اي هاي منابع انساني بايد به صورت جدي براي يادگيري اينكه چگونه كارشان بر واقعيت هاي كسب و كار تاثير مي گذارد، زمان صرف كنند. هر حرفه اي منابع انساني قادر باشد به آزمون يك سوالي « چگونه كارتان براي كسب و كار اقتصادي ارزش ايجاد مي كند ؟» پاسخ دهد . فقدان چارچوب ارزش منابع انساني ، تائيد حرفه اي هاي منابع انساني را به قواي ادراكي مديران ارشد منوط مي كند.
رويه هاي منابع انساني بر هر يك از چار حوزه ارزش به طور مستقيم تاثير مي گذارند . براي مثال هر گونه تغيير سازماني براي استفاده روز افزون از كار تيمي ( يك رويه منابع انساني ) نه تنها بر روحيه و تعهد كاركنان تاثير مي گذارد . بلكه رضايت مشتري و سود آوري، كه به نوبه خود تاثير دوباره بر روحيه كاركنان دارند را نيز افزايش مي دهد .



1- كاركنان : چگونه منابع انساني بر روحيه ،تعهد ، شايستگي و نگهداشت كاركنان تاثير مي گذارد؟
2- مشتريان : چگونه منابع انساني بر نگهداشت ، رضايت و تعهد مشتريان تاثير مي گذارد؟
3- سرمايه گذاران : چگونه منابع انساني بر سود آوري ، هزينه ، رشد ، جريان نقدينگي و حاشيه سود تاثير مي گذارد؟
4- سازمان : چگونه منابع انساني مي تواند به ايجاد قابليت سازماني كمك كند؟



۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

منطق رادار

1- بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم چه خوب بود اگر مي توانستم در زندگي شخصي منطق RADAR را به كار ببنديم . هر انساني داراي خصوصيات اخلاقي ، فرهنگي و ويژگيهاي خاص رفتاري خود مي باشد . براي برخورد با هركدام از اين افراد بايد رويكرد خاصي داشته باشيد تا بتوانيد به نتايج دلخواه برسيد .
2- مقدمه چيني من به اين خاطر بود كه با يكي از دوستان بسيار صميمي ام چند وقتيست كه قهر كرده ام . از خصوصيات اخلاقي اين دوست عزيزم لجوج بودن بيش از حد است كه هيچ وقت حاضر نيست با كسي كه قهر مي كند تماس بگيرد و آشتي كند . راستيش را مي خواهيد دلم برايش لك زده و به همين خاطر به دنياي مجازي روي آورده ام . آخه مي دانيد هر وقت با اين بنده خدا دعوا مي كنم اگر مقصر ايشان باشد بايد من تماس بگيرم و معذرت خواهي كنم .
3- ظاهر رويكردهاي كه به كار مي گيرم من را به نتايج دلخواهم نمي رساند . اين بار تصميم گرفته ام كه رويكردم را عوض كنم و ديگر تماس نگيرم ولي باور كنيد در جاري سازي بسيار ضعيف هستم و اين رويكرد من را به اهداف مورد نظر نمي رساند . چون مي دانم از اين سر سخت تر است كه تماس بگيرد و به خاطر رفتارش معذرت خواهي كند .

4- احساس مي كنم كه در زندگيم نقاط قابل بهبود زيادي دارم كه بايد به نقاط قابل قوت تبديل كنم . در صورت داشتن تجربه با اين گونه افراد ما را از نقطه نظرات خوبتان بي بهره نكنيد .