۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

چابك سازي ( Down Sizing)

يكي از عواملي كه ما را مهياي رقابت در جهان مي كند چابك سازي شركت و تغييرات ساختاري است.براي چابك سازي، ما به سيستم توليد انعطاف پذير، نيروي كار دانش پذير و ساختار سازماني كه بتواند مشوق نوآوري هاي تيمي باشد نياز داريم. چابك سازي يك استراتژي جامع براي تغييرات اساسي و برگشت ناپذيري است كه موجب برتري شركت مي شود

منظور از چابك سازي توانا كردن سازمان براي پاسخ سريع و موثر به حوادثي است كه بطور فزاينده و غيرمنتظره رخ مي دهند.دلايل محكمي وجود دارد كه نشان مي دهد چابك سازي شرط لازم براي رقابت پذيري مي باشد. هم اكنون، فناوري، شرايط بازار و خواستهاي مشتري باسرعت و در جهت هاي مختلف در حال تغيير است و چالش هايي مانند بخش بندي بازارهاي پويا، كاهش زمان رسيدن كالا به بازار، افزايش تنوع محصول، توليد براي مشتريان مشخص، كاهش موانع تجاري، بهبود در حمل و نقل و پيوندهاي ارتباطي در پيش روي شركت قرار دارند.

چابك سازي، فرايندها و افراد سازمان را با تكنولوژي پيشرفته همگام ساخته و نيازهاي مشتريان را براساس محصولات و خدمات با كيفيت خود و در يك قالب زماني نسبتاً كوتاه رفع مي كند.شركتي كه بتواند چابك سازي را پياده كند ممكن است بتواند در صحنه جهاني حضور مسلط داشته باشد. شركت چابك، توليدكننده اي است كه ديدگاه وسيعي در مورد نظم نوين جهان تجارت دارد و با توانايي هاي محدود خود به مقابله با آشفتگي ها مي پردازد و جنبه هاي مزيتي جريانات تغيير را تسخير مي كند.شركت چابك، براي بقاء و پيشرفت در محيط تغيير و عدم اطمينان بگونه اي سازماندهي مي شود كه داراي ساختارهاي سازماني منعطف و نوآور باشد تا بتواند تصميم گيري سريع را ارتقاء دهد. در چابك سازي، يكي از عوامل مهم توانمندسازي كاركنان است بطوريكه آنها بتوانند بطور موثر به انجام كار بپردازند. بسياري از سازمان ها براي چابك سازي، كارها و شغل هايشان را دوباره طراحي كرده اند و اغلب تصميم هاي مرتبط با شغل را به كاركنان واگذار نموده اند. اين انتقال مسئوليت و اختيار مرتبط با شغل از مديران به كاركنان را «توانمندسازي» گويند
يكي ديگر از عوامل مهم چابك سازي، وجود افراد منعطف و چند مهارته است. اين افراد كه از طريق آموزش، پرورش مي يابند علاوه بر دانش، مهارت و لياقت انجام كار، انعطاف پذيري زيادي در انجام وظايف ديگران(هنگام بروز مشكلات براي ديگر افراد) را دارا هستند. تفاوتي كه وضعيت سازمان از نظر ساختار نسبت به وضعيت توليد انبوه و توليد ناب دارد اين است كه در توليد انبوه سازمان مبتني بر تقسيم كار و ساختار سلسله مراتبي بوده و در حالت توليد ناب متكي بر كارهاي تيمي و افراد چند مهارته هستند كه به آنها تفويض قدرت و اختيار شده است. دراين حالت مديران برروي افراد و اطلاعات سرمايه گذاري مي كنند و عدم تمركز در اختيار، را به كار مي گيرند اما در شركت هاي چابك، ابتكار، مهارت، دانش و دسترسي افراد به اطلاعات از اهميت اساسي برخوردار است.

هیچ نظری موجود نیست: